رامشیر دانلود

رامشیر دانلود

لطفا با لبخند وارد شوید
رامشیر دانلود

رامشیر دانلود

لطفا با لبخند وارد شوید

داستان هایی از امام رضا (ع)

1) صحبت گنجشک با امام (ع)

حضرت رضا(ع) در بیرون شهر، باغى داشتند. گه‏‌گاهى براى استراحت به باغ مى‏رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکى هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می‌شد و صداهایى گنگ و نا مفهوم از گنجشک به گوش می‌رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزى می‌گفت.

امام علیه السلام حرکت کردند و رو به من فرمودند: «ـ سلیمان!... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمى به جوجه‏‌هایش حمله کرده است. زودباش به آن‏ها کمک کن!. ..

با شنیدن حرف امام ـ در حالى که تعجب کرده بودم ـ بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم . آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله‏‌هاى لب ایوان برخورد کرد و چیزى نمانده بود که پرت شوم...

با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه مى‏‌گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافى نیست؟!»

 

ادامه مطلب ...

دانلود کلیپ سیاسی-طنز ممد نبودی ببینی

یادم هستش که در ایام آزادی خرمشهر رادیو اینجوری میگفت:شنوندگان عزیز خرمشهر شهر خون آزاد شد حالا از این مجرا میگذره تلوزیون میگوید:بنندگان عزیز بنزین آزاد شد!!!!



متن:ممد نبودی ببینی
بنزین آزاد شد
لیتری 700 شد
خاکـــی بر سر شد
لواش دونه ای 100 تومن
تافتون 200 و بربری 300
سنگک 800 شد
آه و واویلــــا
یارانه حذف شد
ممد
پول آبــــ و برق
100 برابر شد
امیدا گشته نا امید
تو سفره نون نیست
تو جیب ها پول نیست
شکم ها خالیست
ممد بگو رفتی کجا
جــــای تو خالیست
پــــــول نفت جاریست
مملکت عالیست
آه و واویلــــا
یارانه حذف شد
ممد
پول آبــــ و برق
100 برابر شد‬
لینک دانلود:کلیک کنید
حجم:9.5MB

خاطره (یه آبی برات بپزم که یه وجب روش فلفل باشه!!!)

این مجرا وقتی شروع میشه که پسر خالم به خونمون میاد و سر سفره با ما در خوردن کوبیده‌ها سهیم میکشه .در سر‌سفره یه فلفل قرمز رنگ براقی می‌درخشید.در این اوقات لاف زنیم گل کرد و از قدرت تحملم در خوردن فلفل میگفت.


پسر خالم که می‌خواست ساکتم کنه بهم گفت: «اگه این فلفل سبز گنده رو بخوری من بهت 10 هزار تومن میدم». در این جا حس طمعی که داشتم از پشت بهم خنجر زد . بد جور تو کف پولا بودم خلاصه من قبول کرده که اون فلفل رو به خاطر 10 هزار تومان ناچیز بخورم.

بسم لله رو گفتم و با جلز و ولز و ترس از قد و قواره این فلفل اون رو به دهانم نزدیک کردم .
لحظه ای مکپ کردم ،نفس عمیقی کشیدم و فلفل رو خوردم (به همین سادگی)ولی اتفاقات بعدش به همین سادگی نبود.

ادامه مطلب ...